دین دست آویزی که هر کسی به بهانه اش جنایت می کنه زندگی رو به دیگران سخت می کنه حتا به نام همدیگه مثلا زرتشتی می گه من مسلمونم و این کارایی هست که اسلام می گه و یهودی می گه من مسیحی ام و این جنایات رو مسیحیت می خواد و ... دین دین است و موبد و کشیش و خاخام و آخوند ندارد روحانیون ادیان همه کثافت منفعت طلب هستن و برای منفعت خودشون هر کثافتکاری می کنن
چندین سال پیش یادمه داشتم کتابی می خوندم موبد زرتشتی برای این که طرف رو زرتشتی کنه گفته بود در زرتشیت سهم ارث زن یک شش هست خواسته بگه بیشتر از اسلام که یکم هشت گذاشته فکر کردن مردم پفیوزن
چیزای دیگه رو چرا نمی گن ؟ ارزش زن توی زرتشیت بالاست اون یکی می گه خیلی بالاست اما درست نمی گن منظورشون چیه ؟ واقعا بالاست یا از دید یه دین دیگه بالاست یا چی؟
این داستان ژن خوب هم از زرتشیت برمی آد که هیچ کارگری بچه اش نمی تونه ردهای بالاتر بره داستانش هم که همه شنیدن برای این که بچه ی کشاورز دبیر نشه حاضر نشدن دانش بیاموزه
چیزایی می بینیم که مال یه دین دیگه اس به اسم اسلام می زنن
من اصلا طرفدار هیچ دینی رو نمی کنم همه شون سر و ته یک کرباسن
مثلا ازدواج با محارم و تجاوز به تازه عروس توسط روحانیون و ... همه مال زرتشتیت هست البته اون زمون اقتضای خودش رو داشته
اشتباه اینه که روحانیون می خوان سنت ها و اقتضای اون دوران رو توی زمان های دیگه جاری کنن مث طالبان که اسلام 1400 سال پیش رو می خواد بنا کنه بازم
درصورتی که چهارده قرن پیش چهارده قرن پیش بوده توپ و تانک و خمپاره و اسلحه مثل اینترنت و گوشی هوشمند و رایانه و لپ تاپ و ... نبوده پس چرا استفاده می کنن ؟
همه اینو نشون می ده که عده ای از دین سالیان پیش برای مقاصدشون استفاده می کنن تا مردم برده شون بشن و به جون هم بیوفتن
#دین #روحانی #مقاصد #آخوند #موبد #خاخام #کشیش #مردم #جنگ #ستیز #خدا #خود #باور #اندیشه #فهم #خرد #دانش
سیل امامزاده داوود منو یاد ماجرای استاد دانشگاهی انداخت که ۱۵سال پیش با مادرش رفته بود زیارت امامزاده داوود!
این استاد تعریف میکنه: سال ۸۶ بود که تصمیم گرفتم با مادرم به زیارت امامزاده داوود بریم. چون مادرم کمردرد داشت و تصمیم گرفتم برای گرفتن شفا به امامزاده داوود متوسل بشیم!
تا یه جایی با مینی بوس رفتیم و بقیه راه رو که خاکی بود باید پیاده میرفتیم. به همین دلیل تصمیم گرفتم قاطر اجاره کنم.
چیزی که برام جالب بود این بود که قاطر ساعتی ۵۰۰۰ تومن کرایهاش بود، درحالیکه اون زمان حقوق من که استاد دانشگاه بودم ساعتی ۴۰۰۰ تومن بود! یعنی تقریبا همطراز با حقوق یک قاطر!!
خلاصه این استاد بعد از برگشت تو دانشگاه یک اعتراضیه تنظیم میکنه با این مضمون که چرا باید هزینه هر ساعت قاطر ۵۰۰۰ تومن و هزینه هر ساعت تدریس من ۴۰۰۰ تومن باشه؟
اعتراض این استاد تو اینترنت منتشر میشه و انعکاسات فراوانی پیدا میکنه و دهها هزار کامنت زیرش منتشر میشه.
خود این استاد تعریف میکنه که از بین هزاران مخاطب، یکی از مخاطبین کامنتی گذاشته بود که برام فوق العاده تأمل برانگیز و شوکه کننده بود.
اون کامنت این بود :
«استاد دانشگاهی که در قرن ۲۱ و در عصر دانش و اتم و فضا و نانوتکنولوژی و فراگیری ارتباطات، هنوز برای زیارت و گرفتن شفا به امامزاده داود میرود، همطرازی حقوقش با یک قاطر، از سرش هم زیاد است»!!!