ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
یه بنده خدایی تعریف می کرد بچه که بودم
رفتم مسجد، سر نمازم با صدای بلند دعا کردم
" خدایا یه دوچرخه به من بده "
ریش سفید محل شنید و گفت:
بچه جان، خدا که کارش دوچرخه دادن نیست
کار خدا لطف به بندگانشه
خصوصا بخشش گناهاشون نه دوچرخه دادن...
صبح روز بعد رفتم یه دوچرخه دزدیدم و تو مسجد سر نمازم دعا کردم
که خدایا منو بابت تمام گناهانم ببخش
ریش سفید شنید و گفت:
آفرین پسرم حالا شدی پسر خوب و خداپرست...
از آن روز دیگه من راهمو پیدا کردم.
الان هم یه گوشه مملکت دارم خدمت میکنم،
اول اختلاس میکنم و بعد نماز و نذری و توبه...