بشنو ، ببین و بیندیش
حقیقت تلخ است ...
هرآینه حقیقت برای تو تلخ است چون واقعیت را آن قدر شیرین جلو داده اند که حقیقت برایت تلخ می نماید و تلخ چشانده می شود .
می خواهم حقیقت هایی را بنویسم و واقعیاتی را بازگو کنم و
از دید خود پویش (تحلیل ) کنم
که در آن هیچ ادعایی بر فضل ندارم اما بر بینش به جهانی که می بینم و درمی یابم ، دارم . توقع و انتظاری هم ندارم که کسی باور کند یا نه و بپسندد یا نپسندد حتا دوست شود یا دشمن چون به این دید که کسی نمی خواند می نویسم و بر این باور که باید بنویسم و نمی توانم ننویسم ، می نویسم .
می اندیشم با دیدن واقعیات و حقایقی که بهش می رسم
با خود می گویم این همه سال جنگیدن زنان برای حقوق شان تنها رسید به حق زن چقدر است تا پرداخت کنیم یا پرداخت نکنیم ؟!!
این همه سال مبارزه ی فمینیست ها به کجا رسید ؟
البته خارجی ها را می گویم که جنگیده اند برای حق و ارزش شان، داخلی ها که فقط به قول دکترعلی شریعتی بسته های وارداتی را می خواهند بی زحمت استفاده کنند و فقط مقلدند . برای چیزهایی که ارزش دارد باید بدانند از صاحبش (منظورم اصلا روحانیون مذاهب نیست) تقلید نمی کنند بهشان برمی خورد تقلید کنند اما برای این چیزها مقلند و تقلید می کنند و از آن ها یاد بگیرش تکه کلام شان است . (زن داخلی =همه ی زنان غیرخارجی)
الان می پرند زن زندگی آزادی ها و امثالهم می گویند داخلی ها هم جنگیده اند !! برای روسری ؟ در انقلاب نه روسری، نه توسری ، حکومت دوست پسری ؟؟
ارزش زن چقدر شد ؟ اصلا ارزش زن چیست تا حقوقی قایل شد برایش ؟
اصلا نمی خواهم این را بگویم تا مهریه ی زن را بالا ببرم ، مگر دیدت به مهریه ی زن چیست که زر هم می زنی ؟
قیمت شونو بالا ببرن !!!
چون از میان میلیاردها زن زنده و فوت شده یا کشته شده چندتا شون مهریه شونو گرفتن و زر زنی به امید زجردادن برای مهرم حلال جونم آزاد گفتن زن و یا کی داده کی گرفته ی زن ادعا کرده که دوستش دارم (فرررت) این یاوه را نمی شود گفت خودت را گول نزن مردک !
مهریه در ظاهر نشانه ی مهر مرد به زن هست !!!
در اصل به بهای خریدن برده (صاحب) گفته می شود در خاطر شان وگرنه چرا مهریه ی (عنوانی) دختر مجرد با زن بیوه فرق دارد ؟
چرا تا چندی پیش برای ازدواج زن بیوه را می گرفتند چون تجربه دار است یا چون ارزان تر است ؟
حقیقت تلخ : مهریه را برای این بالا می گیرند چون ...
پشتوانه ی عاطفی ، امنیتی و اجتماعی برای زن باشد تا مانند برده و کالای زرخرید باهاش برخورد نکنند .
اما با گذر زمان و رفتار مرد است که زن فهمید کالای زر خرید است و ارزش و اعتبارش همان قدر است اسمی و ممکن است نتواند بگیر فقط وثیقه ای است برای عهدهایی که مرد گفته و عمل نمی کند و مهر نداشته ای که مرد به زن دارد و احترامی که انتظارش را داشته مرد با عشق بهش بگذارد اما حالا به ضرب تهدید مهریه بگذارد اگر بگذارد ...
و چیز دیگر ؛ اگر هم جدا شد و توانست بگیرد پشتوانه ی اقتصادی باشد برای چه ماه چه سال چه سال ها و ... تن در دادن به کارهایی که وظیفه ی زن تلقی شده است و مجبور به عمل به آن ها شده است . ( آنقدر احمق نیستی که فکر کنی فقط کار خانه را می گویم هان؟)
حالا این برده دار ولش کرده یا نمی خواهد دیگر با این برده دارش بماند حالا چه با وعده ی احمقانه ی برده دار دیگری و چه با تصمیم خود به تنها ماندن و ... سهمش را نه حقش را نه حقوقش را از برده دار سابق بگیرد . آیا می گیرد ؟
مسائلی که من می بینم مهمتر و بیش تر از مهریه است ...
هنگامی که حقیقت اهداف فرهنگ جدید را می بینم و درمی یابم که این ها ثمره ی اهداف شان است که می خواستند و نه حادثه و رخداد و ... واقعا بیزار می شوم در عین حال که می خواهم نشوم و توجیه کنم یا هر اسمی که تازگی مد شده بگذارم ؛ کارما ، مکافات عمل ، جزا ، کنش و واکنش ، عمل و عکس العمل و ...در این مقاله از همه چیز که می بینم می نویسم و باید بنویسم که من هرچه می گویم و فحش می دهم دلیل بر آن نیست که انجامش دهم و انجامش نمی دهم به ویژه فحش که فرق کرده تازگی برای چه فحش می دهند ؟ صمیمیت و دوستی و باحال جلوه دادن و ... اما من هنوز برای اثرش می گویم برای این که به طرف مقابل برخورد و دیگر اشتباهی را نکند یا درستی را انجام دهد .
در سریال خانه ی پوشالی (house of cards) سری نخست دیالوگی کوین اسپیسی داشت که به خبرنگارزن می گفت :
"هیچ کس برای سکس ، سکس نمی کنه "
راست می گوید . اما براستی سکس چیست ؟ برای چیست ؟
کالای وارداتی این جا می رسد .
و کپی کارهای داخلی هم که دیگر دست کپی کاران چینی را از پشت بسته اند .
و تبلیغاتی ها و مبلغان که عالمانه تبلیغ شان را می کنند .
خودم دیدم و شنیدم یکی از بزرگ ترین مبلغات دینی می گفت با حرص و آز که حالا خوب تون شد این همه فیلم سکسی و سوپر و پورن به طرقه های مختلف می سازین ؟
حاج آقا دیده است !!
یعنی نمی داند آدم و حوا برای چه میوه ی ممنوعه را خورده اند که نام می برد و برخی شرح هم می دهند و به فضاحت خطاب می کنند تا همین جوانان و پیران حتا بروند ببینند ؟؟
و در آن میوه های ممنوعه ی وارداتی و حتا تولید داخل و برخی احمق ها هم می خواهند مثل آن ها باشند و رفتار کنند ؛ صحنه های موجه شده ی بیمارگونه و عقده های روانی و رفتاری هویداست . چیزهایی سکس شناخته شده است که در ادیان مکروه و حرام است و آن ها به ستیزه با دین و انسانیت مجاز و عادی جلوه داده اند و بدتر که عادی هم شده است و هرکه مثال آن ها نباشد و مثل آن ها نکند امل و عقب مانده شناخته و خطاب می شود .
صحنه هایی سکسی خطاب می شود آن هم با لذت جلوه داده می شود که اصلا سکس نیست . اسم هم می گذارند برای شان : سکس معقدی ، سکس دهانی و یا خارجی اش را هم می گویند کلاس بگذارند ، پزیشن (مدل)های عجیب . مسئله این جاست این ها را برای فاحشه ها بکار می برند خارجی ها و داخلی ها هم برای فاحشه ها و هم زن شان !! آن قدر هم عادی جلوه می دهند که می شنوی با غریبه که نیس !!
اما چرا زن تن به این مسائل می دهد ؟؟
واقعیت :
دلایل زیاد است . و هرچه می بینم اجبار است و عنوان محبت های زمینی می گویم عنوان چون از دید من محبت زمینی یا آسمانی ارچمند است و ارزش و احترامی قائل است اما عنوان می گویم چون به این اسم ها فریب و تله ها خلق می شود .
من شر ما خلق . و از (شر ) هرآنچه خلق کرد . سوره ی فلق آیه ی دوم .
برای زندگیم ، برای بچه هام ، برای این که سمت کس دیگه ای نره ، برای این که طلاقم نده و مرا انگشت نمای خاص و عام کنه و با بچه هام آواره نشم (و قضاوت های غیرمنصفانه و ناآگاهانه ی همان مردمی که همیشه حق بجانب هستند) ،
برای این که وظیفه مه . با غریبه باشه خوبه ؟ مال غریبه که نیس . برای این که سر بچه ها و خانواده تلافی نکنه و روزمونو هفته مونو ماه مونو خراب نکنه . برای این که ...
و از این دست بهانه ها که کم نیستند .
و از اول هم همین مذاهب موجه جلوه داده اند که زن خوب باید توی رختخواب مثل فاحشه باشه برای شوهرش . باید همه جوره و همه جا و همیشه در خدمت آلت تناسلی شوهرش باشه البته این قسمت آخر را فراموش می کنند همیشه و یادشان می رود برای چنین امر مهمی تناسل ، تولید مثل ، بچه دار شدن باید یاد بگیرند چه کارهای بکنند چه حرف هایی بزنند و بشنوند و چه بخورند و چه باور داشته باشند و چه دریافتی داشته باشند ، به جای توجه به این ها برای تربیت بچه ی درست . خیال شان هم راحت است که کاندومی استفاده می کنند (آه ! گفتم کاندوم؟چه بی حیا شدم اما فحش ناموسی بدهم بی حیا نیستم ها!) خب می ماند زن .
جوری در مغز و فکر همه کرده اند سال ها که فکر می کردیم تجاوز جنسی تنها با حمله ی اجنبی صورت می گیرد . و نه هر عملی که عدم رضایت زن را از طرف جنسی حتا شوهر در برمی گیرد .
البته می گویند زن به امیدی به خانه ی شوهر می رود .
هع! در اینستاگرام خواندم و دیدم کسی می گفت تا جا بیوفتد که : دخترا توی خونه ی باباتون به آرزوهاتون برسید که از شوهرتون نخواهید آرزوتونو برآورده کنه .
دخترا ! ما باهاتون ازدواج می کنیم مگه بهتون قول دادیم خوش بخت تون کنیم ؟
پس برای چی ازدواج می کنن ؟ حتما قول دادین دختر مردم رو بدبخت کنین ؟
تازه انقد پررو هستن برای زندگی و بچه های خودشون کار می کنن منت شو سر زن می ذارن !!!
این همه باج دادن برای چه ؟ پسری چون او و دختری چون خود به جامعه دهی تا همان سرنوشت را تشکیل دهد و با دختر مردم و پسر مردم همان شود ؟
اما تصور کن !
در پس کار خانه (شستن رخت و ظرف و پختن غذا و خانه تکانی و پذیرایی ها و مهمانی ها و ... ) و در پس شوهرداری (طبق امر شوهر رفتار کردن و خدای دوم زن در باور عامه و اصلا هم شرک نیست ها!! بیمارداری، تیمارداری، خدمات بهداشتی و رفاهی و رختخوابی و مطیع بودن هرقدر کم یا زیاد، رسیدگی به خانواده ی شوهر و حرف های شان و شنیدن زخم زبان ها و کم و کاست های مالی در جهیزیه و خانواده ی زن و توقع سود و منفعت رسانی به خانواده ی مرد که وظیفه است برای حرف و حدیث در این جور مواقع سنتی هستند جاهای دیگر مترقی اند ) و بچه داری (بارداری، زایمان، بچه داری، شب بیداری، نگهداری و پرستاری و خدمات بهداشتی و رفاهی و آموزشی به مدرسه و ... بردن) و کار بیرون خانه که بیش تر اوقات حقوق در خانه و برای مصارف خانواده که مرد خانه با آن همه غبغبه و دبدبه و ادعای ریاست و منت باید بپردازد ، زن برای شاغل بودن باید کلی منت بکشد برای استقلالی مالی خودش و یا کمک به خانواده برای رفاه بیش تر بچه ها و برای استقلال مالی خود بگوید برای خودم است جرم است انگار .
رو کرده ای که کم تر مردی به جراحی زیبایی زن خودش خرده می گیرد ؟
به نفعش است تو اعتماد به نفست ان قدر پایین باشد که خود را زشت ببینی ، نه او را !!
زن برای نگه داشتن مردی که تعهد بسته تا کنارش باشد و مشترک زندگی کنند و برای بچه هاشان مشترک کار کنند و زحمت بکشند ، باید با چنگ و دندان او را نگه دارد تا سر حرفش باشد بعد می گویند چرا مهریه بالاست یعنی به تو اعتماد ندارم . خیلی پرداخت می کنی ؟؟ واقعا مردها حاضرند در شرایط زن ها زندگی کنند ؟
حقیقت :
اما به دیدم حقیقت این است که واژه ی کلیدی همان امید است و همان که ادیان گفته اند نیست .
حقیقت این است که زن به مرد امید می بندد !! نه به خدا .
حقیقت این است که زن باید دریابد که خدا تنها یکی است ، نه دو تا یا بیش تر .
الله دومی و چندمی وجود ندارد .
اما موجوداتی که روی دوپا راه می روند و زبان های مختلف حرف می زنند ، همه چیزشان به خدایان بستگی دارد . پول ، مقام ، رئیس ، حاکم ، عقده های روانی ، شوهر ، پدر ، مادر ، شهرت ، شهوت و ...
حقیقت این است که برای رقابت بر سر هر چیزی زن خود را فدا می کند . برای به دست آوردن چیزهای مادی گذرا و بی ارزش ، این مهم است بی ارزش .
برای حرف دیگران من شوهرداری بلدم تو شوهرداری بلد نیستی . من این جوری شوهرم توی مشت مه (زاارررت) من این جوری عوضش می کنم (خودت به فنا رفتی) .
گاهی آن قدر خوش بخت نشان می دهند که لیلی و مجنون هستند گویی و گاه انقد مظلوم و ظلم دیده که دیگران دل بسوزانند و حق بهشان دهند و حتا خود را دشمن شاد می کنند و چه چرکین و کثیف کسانی که از دیدن ستم واقعی یا مصنوعی دیگران خوش می شوند یا امیدوار می شوند به زندگی کوفتی خودشان !!
حقیقت این است که آن که باید بهش بچسبند و امید بندند ، نه آن شوهر است و نه آن رئیس است و نه آن مادر و پدر و نه هیچ کس مگر تنها خدای دیدنی الله GOD .
این که می بینم و درمی یابم می گویم خب بکشند از جنس مخالفی یا حتا موافقی که بهش دل بسته سر سپرده و امید بسته و توکل کرده است !
این ها را دیدن و دانستن و سکوت کردن سخت است .
من اعتراض می کنم ، خاموش نمی نشینم حتا اگر اعتراضم را کسی نشنود ، خواند یا حتا نداند !
حقیقت این است که تنها به زن ظلم نمی شود ، در باطن انسانیت را هم در مرد می کشد این رفتار این زندگی این ...
در آینه می نگری و می گویی ؟
آیا این مرا کم کرده یا بسیار ؟ انسانیت را در من کشته یا بیدار ؟ آیا نام خود را می توانم انسان بنهم ؟ آیا انسان آزادی هستم یا برده ای ؟
برده ی عقده های خودم یا برده ی عقد های کسی یا کسانی ؟
آیا می توانم در میان آینه ی گند گرفته خودم را ببینم ؟
من کدامم ؟
براستی این همه کثافت منم ؟
باید چه کنم ؟
آنجاست که می افتی دنبال راه حل اما راه حل هایی که امثال خودت بهت می دهند چیست مگر چاله چوله های زندگی خود ؟
همان ها که فرهنگ و حقوق و زندگی حاضر تو را تبلیغت کرده اند بهت خورانده اند ، همان ها راه حل های مسخره جلوی پایت می گذارند تا بیش تر دور خودت بچرخی و پول در جیب آن ها بریزی و در گنداب خود بلولی و فرو روی و خیال کنی آها ! دارد تاثیر می گذارد . اثر دارد !!
درحالی که درد و درمان و دارو جای دیگری است .
نه ، مسجد و کلیسا و ... نمی گویم . آن ها چه می دانند تو چه می کشی ؟ فقط به جیب خود و مصلحت جامعه ای که قالب کرده اند هستند .
درمان در دل تو است .
درمان در شستن و دیدن است .
درمان درون توست .
دوا تنها خدا است .
دوا الله است که براین پاسخ می فرستد اگر از او بخواهی و بپرسی .
دوا خداوند درون توست که یاری ات می کند .
دوا همان است که به نام ناخود آگاه و پیش تر دل هست که اطرافیان و مدعیان راه و رسم ها و ادیان و حکومت ها و مکتب ها بهش فحش می دهند و توهین می کنند . به تو توهین می کنند . نمی شناسندش ، همان هشتاد درصد ناشناس و غیرفعال؟ است که همش می خواهند برنامه ریزی اش کنند !!
خب اول باید بشناسی تا برنامه بچینی تازه مگر دم و دستگاه زمینی و مصنوعی و ساخت بشر است که برنامه ریزی شود ، تعیین تکلیف شود ؟
هنوز می شنوی یاوه ها را : مگه دل بخواه ؟ فلانی را انداخت به راه خدا ؟؟ دل دشمن عقل !! ناخودآگاه نمی فهمه ؟؟ با تکرار برنامه ریزی اش کن ! از روی عقل و منطق حرف بزن ! آه ! روی دلم نوشتم ورود عشق ممنوع ، عشق آمد و گفت بی سوادم ؟ هرچه دلت بخواهد ؟
کم کم هم دارد جای دل پایین می رود . مثل عشق و عقل و چیزهای دیگر که به گند کشانده اند .
دوا همان ناخودآگاهی است که باید باهاش دوست شوی تا راهنمایت باشد و درمانت کند و نه اصطلاحا باهات راه بیاید !! دل با تو راه می آید تو آن را نمی بینی ، کوری چون عقل معاش و حساب کتاب و دیگران و هر احمق دیگری سر راهت هستند و آن ها را داناتر از دل می پنداری .
دل تو را به کسی که باید می رساند . راه را نشانت می دهد تا آن که را که باید ببینی .