درباره من
در چهارم ابتدایی نمایشنامه می نوشتم . در راهنمایی تا دیپلم فیلم نامه هم نوشتم و از 15سالگی تا کنون داستان می نویسم.
دانش آموخته ی زبان انگلیسی تا پایان دوره ی پیشرفته از آموزشگاه زبان اقلیما
هنرور رشته ی کارگردانی از آموزشگاه همای سعادت فیلم نزد استاد اکبر منصور فلاح
نویسنده ی فیلم نامه ی کوتاه و بلند ، ْنمایشنامه در قالب های گوناگون و نه سبک های دیگر تنها سبک خودم ، داستان و رمان در گونه های گوناگون و به شیوه ی ویژه ی خودم ، سراینده ی سروده های آزاد و گاهی عروضی ، کارگردان فیلم کوتاه و به امید خدا فیلم های بلند خودم
ادامه...
تو دل آرامی مرا
بر فلک نگرم ستم من نمایش پیداست ، لکن
تو دل آرامی مرا
دشمن با زخم زبان زند شمشیر بر من لکن
تو دل آرامی مرا
تیر نا پیدا آیدم خورد بر سر من ، لکن
تو آرام جانی مرا
مار دوزخ آیدم نیش ها بر جگر من ، لکن
تو دوا دانی مرا
گرگ شاهی زوزه کشد بر آزادی من ، لکن
توتنها خاقانی مرا
روز و شب به راهت چشم در چشم آسمان ، لکن
تو تنها کاردانی مرا
روز و شب زخم زنم بَر بر پیکر عدو ، لکن
تو تــوانی مــرا
گریزان نشوم زپیر و زخم روزگار ، لکن
تو جـوانـی مرا
پیکر اهرمن شد چاک ، آفرین ای یار من
تو جانانی مرا
باز آمدم بر نادانی خود بی گمان نا دانسته من
تو نگرانی مرا
باز آیم برسر کـوی شیریــنـت و همـچنــان
تو مهربانانی مرا
با تو با کو لاک جنگم ، بی تو پیرَم ، مرده ا َم
تو جان پناهی مرا
فلک باز هم زخم زند ، گویی نگری ، گویم
تو شنوای آهی مرا .
4/1/1385خورشیدی .
پیش از پارسی نویسی
تو دلارامی مرا
بر فلک می نگرم ظالمم پیداست لیک
تو دلارامی مرا
عدو با زخم زبان زند شمشیر بر من
تو دلارامی مرا
تیر غیب می آید می خورد بر سر من
تو آرام جانی مرا
مار بر رخ آیدم، نیش ها بر جگرمن
تو مرهم دانی مرا
گرگ و دیو سلطنت می کشد زوزه بر من
تو تنها خانی مرا
روز و شب با انتظار، چشم در چشم آسمان
تو کاردانی مرا
روز و شب زخم ها زنم بر بر پیکر عدو
تو توانی مرا
سال ها گریزان نشوم از مکر زمان
تو جوانی مرا
پیکر صد اهرمن شد چاک چاک ، آفرین ای یار من !
جان جانانی مرا
سوی جهل باز آمدم ، بی گمان نادانسته ام
تو نگرانی مرا
با تو با کولاک در جنگم ، بی تو پیرم ، مرده ام
جان پناهی مرا
هفت فلک زخمم زند ، نگری و گویمت
شنوای آهی مرا
تو دانی و من دانم این سخن هایم و این
تو آرامش جانی مرا
میزسیاست
ویژه برنامه سال نو میلادی – میز سیاست
۹ دی‌ماه ۱۴۰۳
✅ داستان حقیقی مسیح!
ما باید فرهنگ ایرانیها را پارسی کنیم
اگر بن سلمان و نتانیاهو دشمن امپراطوری پارس شوند چه می‌شود؟
چگونه دختران مبارز، کون لخت شدند!
مردمی که جنبش گوز را باید بفهمند
مسیح مهمتر از سال نوی میلادیست
قانون اساسی تمدن‌ها
گلوبالسیت‌ها چگونه در تضاد پیروز می‌شدند!
❌ سال نوی مسیحی و یهودی و مسلمان‌ها در امپراطوری پارس تعطیل رسمی است
آدم های گلوبالیست ها
آدم های گلوبالیست ها
دول اروپایی و گلوبالیست (انگلیس که باز شده بریتانیای کبیر !! صغیر ! فرانسه و آلمان نازی هیتلری و یونان و ایتالیا و دموکرات های آمریکا) کسانی را عَلَم می کنند که واقعا آدم به شعور آن ها ، نه تنها شعور عَلَم شده ، شک می کند . راستی هان !
به هرکدام شان بنگری یک پول توی جیبی گرفته است تبلیغات شده است
پس هر کدام بیایند باید مردم قرض تبلیغات آن ها را بدهند وگرنه از جیب باباشان یا خودشان که نمی دهند !
مردم چگونه قرض ولخرجی ها و تجملات و تبلیغات آن ها را می دهند با پول مردم و جان مردم و ناموس مردم !
#پول مردم که از قبل هم چاپیده اند به هر نامی و هم با رضایت خود مردم به نام خیریه و انفاق ! (راستی این چقدر شبیه نفاق است ها! انفاق بخشش مال به فقیر از ریشه ن ف ق به معنی کم شدن و نفاق دورویی و مخالفت ظاهر با باطن و تفرقه ناسازگاری و دشمنی . تفرقه جدایی و پراکندگی و... ) کمک به جنگ فلان و فلان و بهمان
آیا خدا می خواهد ؟ آیا خدا نمی خواهد ؟ آیا اجازه و روادید دارید ؟ آیا خودش گفته ؟
در کار خدا دخالت نکنید .
خدا چیزی می داند درباره اش که چنین خواسته یا شده تا درسی بگیرد .
و آن درس مهم است آن پیام مهم است
همه ی داستان زندگی برای گرفتن پیامی و دریافتن معانی است
و چه نویسنده ای داناتر و تواناتر و دادگرتر و استادتر و آموزگارتر و پروردگارتر و آفریدگارتر از خدا انسان کامل ؟ هیچ هیچ هیچ
#جان مردم با همین تظاهرات های الکی و قلابی و #تبانی شده چه می گویند آن ها راندوو rendezvous می گذارند با هم کی مردم طرفدار شان را که خریده اند به ضرب پول یا #وعده و دروغ بفرستند برای کشته شدن و فریاد احمق بودن سر دهند و تبلیغ شان را کنند بی جیره و مواجب یا با جیره و مواجب تا جوش آورند و به گفته ی سعدی بزرگ :
خور و خواب و خشم و شهوت
شغب است و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارند ز جهان آدمیت
آن ها این را می داتنند و به تظاهر کننده ها آن هاو اغتشاشگرها آن ها و معترضان آن ها به چشم برده و بره های احمقی می نگرند که مالک شان هستند هرکاری بخواهند سرشان دربیاورند . فکر می کنید چه می گویند بهشان پس از گرفته شدن جان شان ؟
- این قد اومدن بیرون این قدر کشته شده اند برای من
- به درک ! چندتا جنده کم تر !
- به تخمم ! چندتا شیعه و سنی و مسلمان و مسیحی ( و یهودی و بهایی و ازلی و زرتشتی اگر باشند که معمولا نیستند خودشان این ها می فرستند جلوی گلوله ) و گاه آتئیست مردند ، سگ مردند !
من به جای همه ی این کشته شده ی بهم برخورد ، تو چی ؟
مقایسه هم درست نیست کار شیطان است اما خب یادم آمد و جایش دیدم دیگر
یاد پیام لیدر گرامی #ری_استارت #سیدمحمدحسینی افتادم که در ویژه برنامه گفته بود که یارانش (ری استارتی ها) آزادند هر کار اعتراضی بکنند ...
{با حفظ امنیت خود و ری استارتی های دیگه }
این لیدر پیش تر هم گفته بود برای امنیت ری استارتی ها وارد هیچ space یا گروهی نشوند و با هم گروه می شوند گروه کوچک دو سه نفره تشکیل بدهید .
همیشه هم گفته است که امنیت و جان هر ری استارتی میلیاردها ارزش دارد برای من
کدام رهبر یا لیدری که علم کرده اند به هوادارانش ، طرفدارانش ، افرادش چنین می گوید ؟
کدام لیدری فکر امنیت جان هوادارانش است ؟ چه رسد به مال و ناموس هوادارانش ؟
#ناموس مردم هم که خیلی وقت است برنامه هاشان را پلن هاشان را چیده اند حتا لخت شدن آن دختر خوش هیکل و خوش تیپ! که اتفاقا لباس های خوشگل و ست هم پوشیده بود انگار می داند چه فیلمی قرار است بازی کند با اطرافیان و ماموران خونسرد!
برای من اعلام است تابلوی اعلانات است که چه می خواهند بر سر زن و مرد بیاورند با آوردن بت احمق هرزه ی سلطنتی یا ملکه ی روسری ها یا هر خر دیگری که علم شان شده است ؛ می گفت همه تان را همین گونه لخت می کنیم در خیابان ها بخواهید و نخواهید همه تان را زن و مرد و بچه باید تن فروشی کنید برای بدهی های علم ما !
چه شویی درس کردن ! چه تئاتری درس کردن و به ریش مردم می خندند چه آن ها که در خانه نشسته اند و تحلیل و تاییدشان می کنند و چه آن ها که به ضرب پول و وعده و دروغ شان به خیابان ها کشیده اند تا تظاهرات شان به هدف مورد نظرشان برسد .
و ترس شان این است که تو بفهمی و دیگر گول شان را نخوری و تاییدشان نکنی و یا بیرون نریزی و جان و مال و ناموست را به حراج بگذاری تا آن ها به منفعت شان و حقوق مضاعف شان برسند !
#آنهاازفکرتومی_ترسند #حکومت #ادیان #سازمانهای_امنیتی
#ری_استارت #ری_استارت_تنهاراه_نجات #انسان_کامل #صوفیسم #امپراتوری_پارس #امپراطوری_پارس #سیدمحمدحسینی #نه_شاه_نه_خمینی_خدا_میهن_حسینی
فضولی
فضولی
#فضولی ، #دخالت ، #قضاوت ، #نظردادن ، #توهم #داناانگاری ، بی اجازه دخیل کردن خود و همه ی این ها را مولانا جلال الدین محمد بلخی خراسانی درست گفته (به قول غریبه های مقلد مصطلح شده )
« #شهیدکیرخر »
در اصل باید می نوشتم اما برای فهماندن به کسانی که نمی خواهند بفهمند این توضیحات لازم بود.
( غریبه با غریب فرق می کنه ها! #غریب کسی است که غریب و بیگانه است مال آنجا نیست اما #غریبه بیگانه شده حالا خودش خودش را بیگانه می انگارد و می کند و یا دیگران بیگانه اش می انگارند و می کنند)
فضولی همان گستاخی دخالت کردن و قضاوت کردن و حکم دادن و ... از روی توهم داناانگاری است که درجه اش از زندگی خود شخص آغاز می شود تا می رسد به دیگران و در درجه ی نهایی گستاخی می رسد به خدا که اصطلاحا می شود کونش را جای خدا می ذاره !
درجه ی زندگی #خود کمرنگ است می گوید چرا این کار را کردم چرا #ناخودآگاه این کار را با من می کند چرا خودم با خودم این کار را کردم و ... چون مربوط به خود است زیاد فضولی به چشم نمی آید و یک جمله هم نمی گوید حتما حکمتی (دلیل و برهانی) بوده که چنین شده شاید بدتر می شد با انجام بیش و کم یا جور دیگر آن کار و ...
اما درجه ی زندگی دیگران تا آن جا پیش می رود این گستاخی که گاه قانونی هم می شود ! جای مجرم و #قربانی عوض می شود چون قضاوت از روی نادانی است که درون توهم داناانگاری نهفته است . از فضولی در ظاهر و سر و روی و قیافه و لباس گرفته تا زندگی و رفتار و گفتار و باور و عقیده و ... و همیشه هم قانونی و به حق !! انگاشته می شود یا جلوه داده می شود .
و درجه ی نهایی که به گستاخی فضولی در کار خدا می رسد البته اسم های زیادی برای کفر انگاشته نشدن و فضولی و قضاوت و انگ چسباندن گرفته می شود مثل زمانه ، روزگار ، ناخودآگاه ، درون ، باطن ، ضمیر ، ذات و کائنات و طبیعت و ... که همه منظور خدا است .
خدا چرا این کارو با ما می کنه ؟ این چه خدا یی یه که قانون ما رو رعایت نمی کنه ؟ به همین مسخرگی یه جمله اگر فکرشو کنیم ها ! ته منظورش همینه از این دست جملات!! چرا زندگی ما رو خراب کردی خدا ؟!
خدا که نباید این جوری باشه این جوری کنه ؟!
خدا کجاست که جلوی ظلمی که به ما یا اونا می شه رو بگیره ؟؟
خدا چرا جلوی کشتار رو نمی گیره ؟ اون کشت این کشت چرا جلوشونو نمی گیره ؟
همین دعا کردن فضولیه دیگه : خدا اینو بده اونو بده کمک مون کن درمون کن !!!
بعضیا هم انقد پررو هستن جملات شرم آوری می گن توی روزمره می بینی :
ولش کرد به امون خدا ! به راه خدا انداخت ، نه از راه خدا ! هرچه دلت بخواد ؟ هرکاری دلت بخواد ؟ مگه #دل بخواهه ؟ و دل که ازش می ترسند و نفرینش می کنند جای کیست ؟ #خدا .
(آیا #عقل بخواهه ؟)( کدام عقل بخواهه؟)
به این ریزه کاری های کفرآمیز شیطانی اخلاقی مآب دقت کرده بودید ؟
جملات دیگری از این دست یادتان آمد در دیدگاه ها بگذارید این روادید و اجازه داده شده است . ادامه مطلب ...