ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پاری جستارها
نیاز دیدم پاری جستارها را برای برخی که نمی دانند بنویسم
آن ها که نمی دانند و می خواهند بدانند
نه آن ها که نمی دانند و نمی خواهند بدانند
و نه آن ها که می دانند اما خود را به نداستن می زنند برای منفعت شان و عقده ها غرض هاشان ( منظور مغرض بودن است نه قرض هاشان )
در نوشتن بیش از هر زمان رو می کنم و می کوشم که تک تک واژه هایم بی غلط املایی و معنایی باشد و از توهین پرهیز کنم
و پارسی را پاس بدارم
و پارسی نویسی را ارچ نهم .
یک سری واژه ها هست که کمی ریخت و ساختار و گویش و سراسر واژ های شان دیگرگون و جایگزین دارد .
یک سری ویرایش ها و ساختاربندی ها برای زمان های بسیار دور است اما کم تر دیده شده و بکار گرفته نشده یا کم تر بکار گرفته شده است .
یک سری ویرایش ها و ساختاربندی ها هم برای زمان های بسیار دور است و بیش تر دیده شده و بکار گرفته شده است .
یک سری هم به تازگی آورده شده اند که نامناسب است و بیش تر تیشه به ریشه ی زبان پارسی می زند تا پاسش بدارند ؛ به دید من و بیش تر ها
که من بکار نمی گیرم و از جایگزین های خودم بهره می گیرم
اما برخی به تمسخر و نقد می نشینند
و برخی دیگر بیش تر از کلمات و words استفاده می کنند
این گیرای این است که از واژه های بیگانه بهره می جویند .
پاری دیدگاه ها آمده اند که از روی ندانستن به شمار می آورم
خب
پرسیدن زشت نیست
اما جستجو کردن بهتر است
چرایی دیرکرد نوشتن و گسترده کردن این نوشته برای
بسیاری پرسش ها ست در جهان ابری ( مجازی ) و جهان ( زمینی ) ، نه خرده ها
و
نیاز نداستم که به آن بپردازم .
دیدم براستی دیگران نمی دانند و به یادشان نمی آید
مانند بسیاری چیزهای دیگر که نمی دانند ، ندیدند ، نادیده می گیرند و وادار به نادیده گرفتن می شوند .
زمان ما
در دستور نوشتاری ( رسم الخط ) زبان پارسی بنا شد که نوشتار به گارسی بیش تر نزدیک شود
از دیرینه مانند
بکارگیری ت به جای ط برای واژه هایی چون
طهران = تهران
طوفان = توفان
حتا ، درست است حتا ، به جای ی در برخی نام ها و واژه ها از « ا » بهره برده شد اما اکنون کمتر دیده می شود . برای واژه ها و نام هایی چون
حتی = حتا
مصطفی = مصطفا
کبری = کبرا
صغری = صغرا
برخی واژه ها به هر دو گونه نوشته می شود و درست است مانند
توجیه = توجیح
سندلی = صندلی
برخی واژه ها با کمی دگرگونی پارسی تر می شوند مانند
مشگی = مشکی
ارچ = ارج
ارچمندی = ارجمندی
از سوی دیگر نیاز می بینم بنویسم که برخی واژه ها دربردارنده ی دسته حتا دسته هایی از چم ( معنی ، معنا ) های گوناگون درونی و بیرونی هستند مانند
کون در زبان گفتاری نشیمنگاه است و اندامی از تن که برخی زشت می دانند و نام های خارجی ر بکار می برند برای حیا و ادب !!!
و حال این که در زبان نوشتار در بردارنده ی بودن و هستن است
برای نمونه سراینده های دیرینه ی زبان فارسی چون سعدی و مولوی و ...
#آنهاازفکرتومیترسند
#آنهاازفکرتو_میترسند
#اندیشیدن #اندیشه #خرد #زبان
و حجاب
حجاب دربردارنده ی واژه هایی چون پوشش و پوشیدگی است ؛ پوشاندن ظاهر با جامه یا پوشاندن حقیقت یا پوشاندن زیبایی و پوشاندن هر چیزی از خود و دیگران .
لزوما آن تعریفی که هر کس از آن دارد نمی تواند معنی صرف آن باشد
اگر بحث انسانیت است که انسان خود می داند چه پوششی باید داشته باشد یا می فهمد
چون کسانی چادر و روسری را نماد حجاب ایده آل و کامل و از این دست تعابیر می دانند ، نباید به دیگران اجبار و زور بیاورند
و بیش تر هم دعوا سر اجبارش است ، نه خود حجاب
پس مشکل حجاب نیست ، مشکل اجبارش است و گرفتن آزادی و اختیار .
از آن سوی اگر واژه ی آزادی می آید و اختیار و انسانیت
که نه اجبار باید بر حجاب گذاشتن باشد و نه حجاب برداشتن
همان گونه که روسری کشیدن اجباری می شود ، همان گونه هم روسری گذاشتن اجباری می شود و ضدانسانی و ضداخلاقی
پس خرده نگیرند چون هر دو چون هم هستند
و متهم کردن هم به بی حیا و بی شرف و ... درست نیست
بلکه اشتباه است .
جستار حیا و خجالت از اندامی که خدا داده است و چونی ( شرایط ) ی که خدا گذاشته است ، قرارداده است
برای پسین می ماند .
26/7/1401