ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از آن بالا بیا پایین
<< از آن بالا بیا پایین
از آن بالا بیا پایین >>
منم آن کودک تازه
منم نوزاد نو زاده
از سوی خدا
بانگم زدی
آمدم
با یاد خدا
در آسمان هستم
با یاد خدا
بر زمین آیم
با دانش بی پایان هستی
سویت می آیم
از سوی خدا
با یاد خدا
با دانش خدا
سوی تو می آیم
لیک
تو از من می خواهی
تو می کوشی
پافشاری می کنی
افتخارت می دانی
مرا همچون دیگران
از آن دانش جدا سازی
از اوچ برگیری
جدا سازی
و بر زمینم آری
مشغول عادت ها و تشریفات
سبقت در سرایت کردن آفات
دروغ و تهمت و تزویر و حیله
سلطنت ، ظلم و شرک و کینه
تو با این کارهایت
انگار که می گویی :
<< از آن بالا بیا پایین
از آن بالا بیا پایین >>
انگار می گویی :
<< جدا شو ز نیکی ها
دور شو ز پاکی ها
بگریز از دانش
بشتاب به سوی پلیدی ها
نزدیک آلودگی ها
پناه بر بر جهالت >> .
۱۳۹۸/۲/۳
۵:۱۰
باز هم اشتباه
باز هم تو
با جرقه ای ، نگاهی
واژه ای ، گپ کوتاهی
نمایی یا ندایی یا آهی
به شور می آیی
پر می شوی
پر می کشی
با چشم های پر شوری
سرمستی
پر گویی
برمی خیزی
بر اوچ آسمان واژگان
پرواز می کنی
می گویی و می گویی
پر می کشی و پر می کشی
خوش و پیروز می شوی
خوش و پیروز می انگاری
می تازی و می تابی
می گویی و بی تابی
لیک
نمی دانی
نمی بینی
شور و تاب و خوش سخن تو
بر دوست و آشنا
بی ارزش و بی نا
است و بی معنا
از اوج به زیر آیی
خاموش فرود آیی
با نگاه سردی
نوا یا آهنگ ناسویی
درمی یابی
باز اشتباه کردی
نادوست سخن گفتی
ناآشنا سخن گفتی
ناآرام سخن گفتی
باز اشتباه کردی
بر واژگان تاختی
دیده آشکار ساختی
اندیشه نشان دادی
بر کسی که درنمی یابد
سخنت
واژه واژه ات
دریافت و اندیشه
تک تک دمش هایت
یک یک سوهش هایت
باز اشتباه کردی
زبان باز کردی
اندیشه بازگو کردی
راز دل باز گشا کردی
توشه ی گشودی
یکرنگی نشان دادی .
باز اشتباه کردی
باز اشتباه کردی
هر بار چنین شد
هر بار چنین شود
باز اشتباه کردی
باز اشتباه می کنی .
۱۳۹۸/۲/۳
۱:۱۴
پژواک خروشان
تازه ترین سروده ی نوی من هست که همین دیروز سروده ام
سه برگه هست که با پرونده ی پی دی اف این جا گذاشته ام
امیدوارم که خوش تون بیاد