حیا یا ناشکری

حیا یا ناشکری

از سوی دیگر نیاز می بینم بنویسم که برخی واژه ها دربردارنده ی دسته حتا دسته هایی از چم ( معنی ، معنا ) های گوناگون درونی و بیرونی هستند مانند

کون در زبان گفتاری نشیمنگاه است و اندامی از تن که برخی زشت می دانند و نام های خارجی ر بکار می برند برای حیا و ادب !!!  

و حال این که در زبان نوشتار در بردارنده ی بودن و هستن است

برای نمونه سراینده های دیرینه ی زبان فارسی چون سعدی و مولوی و ...

 

چون عده ای عزت به نفس ندارند و نامش را می گذارند حیا نباید این پرده ی حجاب را بر حقیقت کشید

در هر زبان واژه هایی هست که در زبان ما دربردارنده ی واژه ها و چیزهای دیگری هستند برای نمونه

کوس در زبان ترکیه ای چمنده ی ( خیلی بزرگ ) است و در پارسی نام اندام تناسلی زنانه است ...

کیر در زبان هندی چمنده ی ( نوعی نان ) است و در پارسی نام اندام تناسلی مردانه است

کونده در زبان آلمانی دربردارنده ی ( مشتری ) است و در پارسی یک ناسزا یا بد و بیراه است

کونو در زبان ترکیه ای گیرای ( موضوع ) است و در پارسی فحشی از اندام پشتی انسان که به آن اشاره شده است !!

و ...

حالا چون در زبان فارسی دیگرگون است ، آن ها نگویند یا کسی که به زبان های دیگر می خواهد بگوید ، نگوید یا با نیشخند یا اخم بگوید .

 

این جاست که باید گفت

سهراب سپهری گفت

« چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید »

اما باید مغرها را هم شست

تا جور دیگر اندیشید .

 

بحث حیا و خجالت را می کشند وسط برخی

شرم از چه ؟

گفتار و نام بردن اندامی که خداوند ساخته و پرداخته است ؟

به زبان آوردن نام ویژگی و قابلیتی که خداوند گذاشته و قرار داده است ؟

بخاطر عدم عزت نفس و عقده ی تحقیر کردن خود و دیگران

به خداوند توهین می کنی ؟

چون تو خجالت می کشی از خودت

دیگران هم باید از خودشان خجالت بکشند ؟

اکنون عقده ای هایی با خصومت از درون تحقیرشده شان می تازند

پس لخت بیایم بیرون ؟ و ...

جستار درباره ی گفتار و برداشت و درون مایه ی این گفتارها و رفتارهاست .

بنشین و بیندیش

انسانی ، اسپند نیستی بالا وپایین بپری وجلز ولز کنی .

بیندیش

#آنهاازفکرتومیترسند

#آنهاازفکرتو_میترسند

#اندیشیدن #اندیشه #خرد #زبان

 

راستی که آن احمق ها آن قدر گستاخند که به سعدی شیخ اجل سعدی بزرگ ،      مولانا جلال الدین محمد بلخی ( خراسانی ، آن زمان برای خراسان بوده و ایران ) بعد رومی ( که آن زمان باز برای ایران بوده ) خرده می گیرند !!

چه بگوید ؟ میان سروده و دادن پیام های بزرگ و ژرف بیاید مراعات خجل بودن و حیا و درخواست عفت کلام و عدم عزت نفس تو را دهد ؟!

کی هستی خودت را با آن بزرگان مقایسه می کنی ، بالاتر می بینی ؟ اجازه ی دخل و تصرف می دهی ؟ ایراد می گیری ؟ می توپی ؟ این چه جراتی است ؟

این چه گستاخی است ؟

این چه کستاخی است ؟!! آه ! گفتم کستاخی ، سرکش نگذاشتم ، خجالت کشیدی و به خطا افتادی و من بی حیا شدم از مغز فاحشه ات ...

و خود را بالامقامی دیدی !!

قاضی شدی و قضاوت کردی !!

فقط تو صحیح می گویی !!

فقط تو حق داری !!

آخه همه ی حق ها را تو یکجا خریده ای به کسی نرسیده است !!!

منظورم فقط همان کسانی است که این گونه فکر می کنند .

 

26/7/1401