رویاهای شیرین

گیتا پویش:
رویاهای شیرین 

توی رویاهای شیرین 
توی رویاهای روشن 
می خوام با تو باشم 
هر دم 
لحظه به لحظه 

توی رویاهای شیرین 
به دور از زمین 
با تو باشم 
با تو خوش باشم 
و پر خروش باشم 

توی رویاهای شیرین 
با جام یادهای نوشین 
با تو باشم 
تنها تو باشم 
بودن تو هر دم رو 
هر غم رو 
می کنه شیرین 
و نوشین 
و رنگین 

توی رویاهای شیرین 
توی رویاهای روشن 
توی رویاهای رنگین 
توی رویاهای زرین 
تنها توی رویاها 
نه در زمین 
در آسمان ها و 
رویاها 
و خواب 
با آب و تاب 
می خوام با تو باشم.
 هر ناشتا 
و هر رویا 
با تو 
می شه این چنین. 

توی رویاهای روشن 
توی رویاهای زرین 
نه در زمین 
تنها در رویاهای نوشین 
این چنین 
دوست دارم با تو باشم 
بر تو روا باشم 
شاد باشم 
من باشم 
در دلت باشم 
تنها در رویاهای شیرین 
با تو باشم 
انگشتر دلت را 
من نگین. 
با تو باشم 
تنها در رویاهای شیرین 
نه زمین ،
در زمین 
گر نخواهی 
یک چکه نخواهم بود 
بر نزدیکت زمین. 
در زمین 
نیست این چنین 
ولی 
توی رویاهای شیرین 
خواهم ساخت این چنین. 

1395/11/23

بانو !

بانو
بانو !
بانو ! این جا به اسم قرن بیست و دوم هم رسیده است ؛ این جا هنوز طبق قانون چهارده پانزده قرن پیش زندگی می کنند .
بانو ! این جا واقعیات جامعه مهم تر است چون نفع شان در واقعیات است ، نه در حقایق و راستی های آفرینش .
بانو ! برای کسی ارزشمند نیست که تو راست می گویی یا حقیقت را می گویی ، مهم این است که با واقعیاتی که دیگران می بینند و به نفع شان است ببینی ، گوش کنی ، بگویی و عمل کنی .
بانو ! این جا مهم نیست دانش تو ، هنر تو ، دل تو و ارزش بودن تو چیست، مهم این است که با منافع شان ترکیب شوی یا حداقل مانع آن نباشی .
بانو ! زندگی تو را دوست داشتن و مهر و دانش و انسان بودنت تعریف نمی کند ، منافع و واقعیات که برگرفته از منطق و عرف جمع است  تعیین می کند .
بانو ! ارزش تو را ، حتا زندگی تو را منطق منفعت طلب های غریب و قریب تعیین می کند نه انسانیت و انسان بودنت.
بانو ! باید زبان در کام گیری وگرنه حقایق بازگو کنی ، تو را به جرم محاربه با دین خدا و حرف خدا ، که نیست و همه منطق منفعت طلب و وافعیات عینی خودشان است که بر مبنای منافع عده ای دیگر است ، جانت را می ستانند با ننگ و بدنامی و تزویر .
بانو ! می خواهند در برابر ظلم ها و بی عدالتی ها و فشارها فقط سکوت کنی و دم نزنی وگرنه صدایت را که بشنوند می گویید  « خفه مقصر تویی . »‌

بانو ! بی انسان بودن می خواهند خدایی کنند؟؟؟
بانو  ! ابراز همدردی و عاطفی نشن دادن برای زمانی هست که فیلمی می بینند وگرنه در دنیا ی راستین این ها همه اش حرف است که در فیلم ها باید دید.
بانو  ! مهرورزی و در پی مهر جان فشانی ها کردن و حرف های قشنگ زدن و شعار دادن همه در هنگام فیلم دیدن هست ، گول شان را نخور و ساده نباش! در دنیای واقعی که خود ساخته اند‌ ؛ این هایی که حرف و سراجام قشنگ و شعارهایی معنوی می نمایانند, همه ننگ است و یاوه های افسانه ای. عشق در فیلم یک حس نمونه و مقدس هست و لی اگر نزدیکان خودشان دچارش شود مایه ی ننگ و بی آبرویی و سرشکستگی است و می کوشند تا عشق را از خود و دیگران دور کنن چون لکه ی ننگ است.
بانو  ! این حقیقت هست که قوم و خویشان و مردم برای این هستند که انسان تنها نماند و نمیرد و زنده بماند  ولی واقعیت ساخته شده ی بعضی‌ این ها و حرف شان بهانه ای برای مرگ و تنها ماندن افرادی هست که می توانند بهترین آثار هنری و فرهنگی و مردمی و خدایی را بیافرینند ولی واقعیت این است که اهریمن انسان ستیز و مهر ستیز به بهانه ی آبرو و حیثیت جان آن ها را می گیرد به دست آشنایانش که به نام حیثیت  و حرف مردم بر آن ها حسادت می‌کنند.
بانو  ! اگر با آن حسودان ناموفق همراه نشوی تو را به جرم ننگ و بی آبرویی خواهند کشت و دیگران حلقه ی گلی به عنوان باغیرت بودن بر گردنش می اندازند  ...