بانو !

بانو
بانو !
بانو ! این جا به اسم قرن بیست و دوم هم رسیده است ؛ این جا هنوز طبق قانون چهارده پانزده قرن پیش زندگی می کنند .
بانو ! این جا واقعیات جامعه مهم تر است چون نفع شان در واقعیات است ، نه در حقایق و راستی های آفرینش .
بانو ! برای کسی ارزشمند نیست که تو راست می گویی یا حقیقت را می گویی ، مهم این است که با واقعیاتی که دیگران می بینند و به نفع شان است ببینی ، گوش کنی ، بگویی و عمل کنی .
بانو ! این جا مهم نیست دانش تو ، هنر تو ، دل تو و ارزش بودن تو چیست، مهم این است که با منافع شان ترکیب شوی یا حداقل مانع آن نباشی .
بانو ! زندگی تو را دوست داشتن و مهر و دانش و انسان بودنت تعریف نمی کند ، منافع و واقعیات که برگرفته از منطق و عرف جمع است  تعیین می کند .
بانو ! ارزش تو را ، حتا زندگی تو را منطق منفعت طلب های غریب و قریب تعیین می کند نه انسانیت و انسان بودنت.
بانو ! باید زبان در کام گیری وگرنه حقایق بازگو کنی ، تو را به جرم محاربه با دین خدا و حرف خدا ، که نیست و همه منطق منفعت طلب و وافعیات عینی خودشان است که بر مبنای منافع عده ای دیگر است ، جانت را می ستانند با ننگ و بدنامی و تزویر .
بانو ! می خواهند در برابر ظلم ها و بی عدالتی ها و فشارها فقط سکوت کنی و دم نزنی وگرنه صدایت را که بشنوند می گویید  « خفه مقصر تویی . »‌

بانو ! بی انسان بودن می خواهند خدایی کنند؟؟؟
بانو  ! ابراز همدردی و عاطفی نشن دادن برای زمانی هست که فیلمی می بینند وگرنه در دنیا ی راستین این ها همه اش حرف است که در فیلم ها باید دید.
بانو  ! مهرورزی و در پی مهر جان فشانی ها کردن و حرف های قشنگ زدن و شعار دادن همه در هنگام فیلم دیدن هست ، گول شان را نخور و ساده نباش! در دنیای واقعی که خود ساخته اند‌ ؛ این هایی که حرف و سراجام قشنگ و شعارهایی معنوی می نمایانند, همه ننگ است و یاوه های افسانه ای. عشق در فیلم یک حس نمونه و مقدس هست و لی اگر نزدیکان خودشان دچارش شود مایه ی ننگ و بی آبرویی و سرشکستگی است و می کوشند تا عشق را از خود و دیگران دور کنن چون لکه ی ننگ است.
بانو  ! این حقیقت هست که قوم و خویشان و مردم برای این هستند که انسان تنها نماند و نمیرد و زنده بماند  ولی واقعیت ساخته شده ی بعضی‌ این ها و حرف شان بهانه ای برای مرگ و تنها ماندن افرادی هست که می توانند بهترین آثار هنری و فرهنگی و مردمی و خدایی را بیافرینند ولی واقعیت این است که اهریمن انسان ستیز و مهر ستیز به بهانه ی آبرو و حیثیت جان آن ها را می گیرد به دست آشنایانش که به نام حیثیت  و حرف مردم بر آن ها حسادت می‌کنند.
بانو  ! اگر با آن حسودان ناموفق همراه نشوی تو را به جرم ننگ و بی آبرویی خواهند کشت و دیگران حلقه ی گلی به عنوان باغیرت بودن بر گردنش می اندازند  ...